گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی...


سکوت

گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی...

اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد

خسته از گذشته های نه چندان دور و بدون هیچ امیدی به آینده...

تنها کوله باری از خاطرات را به دوش می کشم

جایی سراغ نداری که بتوانم تنها برای لحظه ای کوله ام را بگذارم

و به اندازه چشم بر هم زدنی آرام گیرم؟

نه ...

از من نخواه که کوله ام را بر  شانه های تو بگذارم...

حتی شانه هایت را در رویا نیز از آن خود نمیدانم

 آنگاه تو می خواهی...

نه،

 شانه هایت با ارزش تر این است که آرامگاه من باشند



نظرات شما عزیزان:

دختر بهار
ساعت11:00---1 تير 1390
سلام عزیزم مرسی ک اومدی من شما رو لینکیدم پاسخ:مرسی گلم بهار جان منم لینکتون کردم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+نوشته شده در سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت16:28توسط ستاره | |